رنگها و نقشها در پیچ و خم یک ظرف که از دل داغ کوره بیرون آمده است با تو حرفها دارد وقتی در دستانت جای میگیرد. هر یک مسیری را طی کرده است تا به این شکل درآمده و هر یک نتیجه زحمت و خلاقیت هنرمندی توانمند است. هنرمندی مانند یگانه شریفی نوقابی، ساکن محله ارشاد که در حوزه نقاشی و همچنین طراحی و ساخت ظروف سرامیکی فعالیت دارد. با او که در مسیر زندگی خود هنرهای مختلفی را تجربه کرده و به دلیل علاقهاش به داستان بهرام و آزاده به ساخت ظروف سرامیکی با این نگارهها نیز پرداخته است گفتوگو کردیم.
سال 67 در محله ارشاد به دنیا آمدم. از همان کودکی به هنر علاقهمند بودم و دوست داشتم در آن حوزه فعالیت داشته باشم. در همان دوران دبستان با کاردستی که درست کرده بودم توانستم در مسابقات آموزش و پرورش رتبه بیاورم. با گذر زمان علاقه من به هنر نیز بیشتر شد به گونهای که در دوران راهنمایی در کلاسهای طراحی و نقاشی شرکت کردم و پس از پایان دوران راهنمایی در هنرستان در رشته گرافیک تحصیل کردم. سال 86 کنکور دادم و در رشته نقاشی دانشگاه نیشابور قبول شدم. با آنکه آنجا دانشجو بودم و در مدت تحصیل در خوابگاه زندگی میکردم اما دست از یادگیری برنداشتم و علاوه بر آموزشهای دانشگاه در کلاسهای مختلف مربوط به طراحی و نقاشی نیز آموزش دیدم.
دوست داشتم در آن زمینه پیشرفت کنم گرچه به تدریج به سمت صنایعدستی گرایش پیدا کردم. در همان زمان دانشجویی در چندین نمایشگاه گروهی در نیشابور و مشهد حضور داشتم و از سال 89 در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان کار خود را به عنوان مربی آغاز کردم و در آنجا به آموزش نقاشی و سفالگری پرداختم. سال 90 لیسانس گرفتم و پس از آن کار دکوپاژ، ویترای، کار با ورق طلا و ... انجام میدادم و حتی در چند نمایشگاه هم شرکت کردم. یکی از نمایشگاهها در هتل طرقبه برگزار شد که گروهی بود و من ظروف هفتسین را برای فروش به نمایش گذاشتم. با توجه به آنکه نزدیک به سال نو بود با استقبال خوبی رو به رو شد. پس از اخذ لیسانس به صنایعدستی علاقه خاصی پیدا کرده و بیشتر به این سمت گرایش پیدا کردم.
در همین راستا با فروشگاهی همکاری کردم و برای آنجا کارهای صنایعدستی انجام میدادم. در کنار آن گاهی نقاشی دکوراتیو هم ارائه میکردم. علاوه بر این از سال 90 تا 97 در مدارس به عنوان معلم هنر تدریس میکردم. همزمان با آن برای مغازهای کارهای دکوپاژ انجام میدادم.
سال95 در رشته نقاشی در مقطع کارشناسیارشد قبول شدم. از آنجایی که به سفالگری و نقوش روی سفال علاقهمند بودم موضوع پایاننامهام را «تحلیل ساختار بصری نگارههای بهرام و آزاده در سفالینههای منقوش قرون ششم و هفتم هجری قمری» انتخاب کردم. به این منظور دورههای مختلف تاریخ را بررسی کردم و متوجه شدم که نقش بهرام و آزاده در دوره سلجوقی هم تکرار شده است. داستان بهرام و آزاده یک داستان عاشقانه است و فردوسی و شخصیتهایی مانند نظامی به آن پرداختند و بهدلیل همین بهرام و آزاده را انتخاب کردم. برای ارائه کار بهتر دوره نقاشی زیرلعابی را آموزش دیدم و در نهایت تابلویی با نقش بهرام و آزاده در اندازه 80 در80 ارائه کردم. بعدها بهدلیل علاقهام دو بشقاب کپی با نقش بهرام که اصل آثار در موزههای دنیا قرار دارد نیز کار کردم.
او ادامه میدهد: یادگیری دوره زیرلعابی سبب شد علاقهام به این حوزه را جدیتر دنبال کنم و به همین دلیل دورههای لعاب را هم گذراندم. پس از آن تصمیم گرفتم که خود ظروف را درست کنم تا تمام کار اثر خودم باشد. در نتیجه شروع به تولید ظروف و قالب مادر کردم و پس از آزمون و خطا کورهای نیز تهیه کردم. کارگاهی به این منظور داشتم اما با توجه به شرایط اقتصادی ناچار به بستن آن شدم.
از سال89 تا سال گذشته در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به آموزش در دورههای مختلف نظیر نقاشی و سفال، خلاقیت، عکاسی، کلاژ تخصصی و ... پرداختم. گرچه بعضی کلاسها بهدلیل کرونا تعطیل شد اما همچنان با کانون در ارتباط هستم. در فرهنگسرایی در طرقبه نیز آموزش دادم. متقاضی برای شرکت در کلاسهای فرهنگسرا بسیار بود و به همین دلیل در آنجا و فرهنگسراهای دیگر به افراد زیادی آموزشهای هنری مانند دکوپاژ، ترک، ویترای و ... ارائه دادم. علاوه بر شرکت در نمایشگاههای گروهی، نمایشگاه انفرادی نیز در مشهد برگزار کردهام. علاقه به هنر باعث شد تا رشتههای هنری دیگر را هم تجربه کنم.
برای مثال سال 92 دوره گلیمبافی را آموزش دیدم و حتی دار گلیم هم تهیه کردم و یا دورههای آموزش مجسمهسازی را گذراندم و در آنجا هم بیشتر کار سردیس انجام دادم. کار طراحی و ساخت سرامیک را بسیار دوست دارم و امیدوارم بتوانم در این زمینه پیشرفت کنم و شناخته شوم. گرچه طرح و ایده در ظروف از من است اما باید به خواسته مخاطبان و بازار توجه داشته باشم و کاری ارائه دهم که مخاطب بپسندد. ضمن اینکه کاربردی نیز باشد. از انجام اینکار حس خوبی دارم زیرا معتقدم حس و ایدهام را بر روی ظروفی پیاده میکنم که ممکن است در مهمانیها و لحظات شاد افراد در دستانشان قرار گیرد. با آنکه در دانشگاه در رشته نقاشی تحصیل کردهام اما به دلیل علاقه خاصی که به صنایعدستی دارم بیشتر بر این حوزه متمرکز شدهام. من سعی کردهام نقاشیهایم را در ظروفم به نمایش بگذارم و اینگونه نقاشی را با سرامیک پیوند بزنم.
در طول تاریخ هنر در دورههایی پرورش یافته و هنرمندان پیشرفت کردهاند که جامعه به یک ثبات اقتصادی و آرامش نسبتا خوبی رسیده باشد. در واقع هنر همواره در جوامعی خود را نشان میدهد که از لحاظ اقتصادی وضعیت خوبی داشته باشد. اکنون به دلیل مسائل اقتصادی هنر جزو اولویتهای اول مردم نیست و بیشتر مشکل هنرمندان فروش آثارشان است. در حال حاضر هنرمندان هم باید به خلق اثر هنری خود بپردازند و هم به راههای فروش فکر کنند. درحالیکه هنرمند باید هنرمند باقی بماند و فقط به خلق اثر توجه داشته و دغدغه فروش نداشته باشد.
بنابراین بهترین راهحل این است که در شهرها مکانهای دائمی و مشخص باشد که هنرمند بتواند کارهایش را به نمایش و فروش بگذارد. از طرف دیگر شهرداری باید هنر را در جامعه رواج دهد و در شهر از آثار هنری استفاده کند. به این معنا که استفاده از المانهای شهری به ایام خاص بسنده نشود بلکه در طول سال از آثار هنرمندان در شهر و محلات استفاده شود تا مردم هم هنرمندان شهرشان را بشناسند و هم چشمانشان به هنر عادت کند. تمام هنرهای دستی که درگذشته ما وجود داشته است ارزشمند است و متأسفانه در حال کمرنگشدن در بین ایرانیان است. بنابراین باید کاری کرد که دوباره مردم را با هنرهایدستی و صنایعدستی کشورشان آشتی داد و آنها را به سمت آن سوق داد.او ادامه میدهد: تعداد متقاضیان برای شرکت در فراخوانهای نوروزی شهرداری بسیار است و به همین دلیل به تمام هنرمندان فرصت دیدهشدن و تجربه شرکت در آن داده نمیشود. براین اساس بهتر است فراخوانهای المانهایشهری در طی سال ادامه داشته باشد و به تمام هنرمندان نیز فرصت شرکت در اینگونه برنامهها داده شود.